پیاده ­راه گردشگری - تفریحی طبیعت

شهر بیوفیلیک شهری با طبیعت فراوان است، جایی که شهروندان، جوان و پیر، هر روز با محیط طبیعی (حتی شده ساعتی) ارتباطی غنی دارند. جایی که شهروندان طبیعت را در همان نزدیکی خود دارند، مکانی که مناطق طبیعی بزرگ‌تر و تجربیات عمیق‌تر طبیعت می‌توانند با یک پیاده‌روی ساده، و یا دوچرخه‌سواری فراهم شوند. جایی که فضای شهری امکان ارتباط با گیاهان، جانوران و قارچ‌های متنوع را بوجود‌آورده و تقویت می‌کند. شهری که شهروندان با آن آشنا هستند، نسبت به آن کنجکاو هستند و به طور جدی از طبیعت اطراف خود مراقبت می‌کنند. فضایی که شهروندان وقت زیادی را در فضای بیرون از خانه می‌گذرانند، در مورد دنیای طبیعی یاد می‌گیرند، از محیط طبیعی اطراف لذت می‌برند و در آن حضور فعال دارند. شهری که رهبران و مقامات منتخب آن، توجه به طبیعت را در قلب تصمیم‌گیری‌های خود قرار‌می‌دهند و هر تصمیم مهم برنامه‌ریزی و توسعه شهری، با توجه به میزان احیاکنندگی طبیعت و افزایش ارتباط با محیط طبیعی مورد قضاوت و انتخاب قرار ‌می‌گیرد (تیموتی بیتلی، ۲۰۱۶).

روند سریع شهرنشینی مشکلات زیادی در توسعه­ ی فضای شهری و تأثیرات آن بر ساخت و ساز دارد؛ در این میان زمین ­های نسبتا حاشیه ای تولید می ­شوند که امکان وقوع هرگونه ناهنجاری و جرایم در آن‌ها وجود دارد. اگر چه فضاهای عمومی اغلب برای فعالیت­ های خاصی طراحی شده ­اند، به نظر می ­رسد وجود فضاهای گمشده[1] (Lynch, 1960; Trancik, 1986) با منظر شهری آمیخته شده است. فضاهای گمشده به عنوان فضاهایی که به طور کامل استفاده نشده ­اند و هیچ تعریف مشخصی از عملکرد آن­ها در شهر وجود ندارد، به شمار می ­آیند. این فضاها همچنین به عنوان فضاهای باقی مانده[2] و رهاشده، خلاء­های مرزی (Jacobs, 1961)، فضاهای آستانه­ ای (Turner, 1967) و ویدهای شهری (Akkerman & Cornfeld, 2009، به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته و هنوز هم مورد بحث­ هستند زیرا که اغلب با محدودیت ­هایی همچون شیب روبه­رو بوده اند، توسط مسیرها تقسیم شده­­ اند، یا با استفاده از امکانات اصلی تغییر کرده ­اند. از این­رو می­ توان آن ­ها را به عنوان فضاهای میانی[3]  دانست، فضاهایی که میان عناصر منظر به جای مانده ­اند (Loukaitou-sideris, 1996). بروز این حفره ­ها به عنوان بخشی از بافت در منظر شهرهای معاصر معمول است که می­توانند به عنوان فرصت­ ها و پتانسیل ­هایی نهفته­ برای ایجاد تغییرات به شمار آیند . Sola-Morales, 1996; Armstrong, 2006)  

هدف از تعریف این پروژه، آشنایی با چگونگی عملکرد فضاهای گمشده به عنوان یک زیرساخت سبز و پارکی خطی در ارائه خدمات اجتماعی-اکولوژیکی و تاکید بر اهمیت این فضاها در منظر شهری است تا راهکارهای طراحی مناسب این فضاها در مصارف کوتاه مدت و بلند مدت منظر ارائه شود. این پروژه بخشی از تلاش گسترده­ تر برای توسعه یک رویکرد جدید در طراحی مکان ­های انعطاف ­پذیر در منظر شهری خواهد بود.



[1] Lost space

[2] Leftover space

[3] In between space